تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گامهای تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا
خانه کوچک ما سیب نداشت؟؟؟؟

آره عــــــــــــــــــــــــــــــــــید فطر مبارکـــــــــــــــــــــــــباد

البته اینو دوروز پیش باید میگفتم!!

صبح رفتیم نماز فطر رو خوندیم و برگشتیم خونه بعدشم ظهر بود که پریدم ماشین و ورداشتم و به اتفاق خانواده رفتیم عید دیدنی !!!! خونه مامان بزرگ ها هر دوشووووووووووون آره اوف راستی خیابوووون ها انقدر شلوغ بود که نگو پدرم دراومد از بس کلاچ ترمز گرفتم ولی بلاخره ...... راستی یه وبلاگ جدید زدم تو بلاگ فا که بعد از اینکه طراحیش کردم آدرسشو میدم تا حال کنین قولمیدم با تغییراته کلی همراه شه حالا میبینی در ضمن شاید بیشتر از 3 تا نویسنده داشته باشه اگه کسی میتونه کمکم کنه بهم خبربده تا بیشتر آشنا بشه با کارا و ما هم آشنا بشیم

ممنون. (صامت)

دلم میخواد یه نوتی بنویسم.....

من توی تاریکی نداشتم یه چراغ روشن              هنوزم تو دریای زندگی دنبال موجم

تو بزرگترین قبرستون تاریـــــخ زنده بودنُ              واسه ارواح سرکش از زندگی سرودن

کابوس سیاه واسه مرگ من سختکوش شده        مخ صامت دیگه از رویا هاش مخدوش شده

پایین جاده بی رنگی بالا خورشید زرد                    سرتُ بالا بگیر تا بمیری مثل یه مرد

همیشه تو آیینه به تصویر خودم می بازم            چون آینده رو ندیدم تا به خودم بنازم

ساعت دیواری همیشه هدیه میده به من             ثانیه ها رو تا حقیقت رویاهام بدم

بارش پول واسه تو از صدا گداست             واسه من روح یه برده بزرگتر از یه خداست

من باید بمیرم و هیچ وقت نمیرم از یاد         خیلی وقته دلم تنگ شده واسه رویای خواب

برده باید بمیره تا بقیه بشن آزاد

یکی از دوستام یه دوستی داره که آهنگسازی میکنه با اون میخواییم به امیــــــــــــد خدا یه گروه بسازیم و کمی عقده های دلمونو خالی کنیم . گفته تو تکست و بده منم آهنگشو میسازم منم قبول کردم چون من میکروفن قوی ندارم نمیتونم تنهایی کارامو بکنم و تا اون حدم نمیتونم آهنگ سازیه حرفه ای انجام بدم.  همین خودش یه امتیازیه می خوام گروهی کار کنم شعرمو نوشتم و کمی اصالحیه میخواد و کمی هم فکر کنم اضافات..... اگه بشه چی میشه از همین وبلاگ منتشر میکنم تا همه استعداده ما سه تارو ببینن.....اینو ثابت میکنم.

فراری ام همیشه از سایه های شهر تو میتونی ببینی از رد پای من

تو اینجا باید بسازی با هوای بد تا زنده ای تو جهنم باید ناله کرد